برخی دائماً با استفاده از مقدّمات معیوب و غیر واقعی در حال تولید شبهه هستند. گرچه این هجمه نسبت به همه موضوعات دین اسلام صورت میگیرد؛ امّا از جمله پردامنه ترین این شبهات نسبت به قرآن کریم بوده است. در این نوشتار به یکی از معروفترین تردیدآفرینیها در مورد قرآن پرداخته و دلایل ردّ آن را به اجمال از نظر میگذرانیم.
نیاز به قرآن
واقعیّت آن است که انسان، نقاط ضعف فراوانی دارد. این مطلب کاملاً واضح است و نیاز به هیچگونه دلیلی ندارد چراکه؛ همزمان با پیشرفت دانایی او، بر تعداد نقاط ابهام و جهل او در موضوعات گوناگون افزوده میشود. ضمن اینکه انسان بر عدم توانایی خود بر انجام بسیاری از کارها معترف است. قرآن کریم نیز بر این مسأله تأکید دارد و میفرماید: «وَ خُلِقَ الْإِنْسانُ ضَعيفاً؛[نساء/28] و انسان، ناتوان آفريده شده است.» این ضعف، در همه حوزههای مادّی و معنوی و فردی و اجتماعی، قابل مشاهده است. از آنجا که از لحاظ شرافت خلقت، مخلوقی برتر از او آفریده نشده و خداوند به خلقت چنین موجودی آفرین میگوید و میفرماید: «ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقين؛[مؤمنون/14] سپس آن را آفرينش تازهاى داديم؛ پس بزرگ است خدايى كه بهترين آفرينندگان است!» لذا تنها راه جبران ضعفهای انسان، اتّصال به خالق و خدای خود و جهانیان است. به همین سبب قرآن کریم همه انسانها را نیازمند به خداوند معرّفی میکند و میفرماید: «يا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَميد؛[فاطر/15] اى مردم شما(همگى) نيازمند به خدائيد؛ تنها خداوند است كه بىنياز و شايسته هر گونه حمد و ستايش است!» بهترین راه رفع نیازهای انسان در قالب آیات نورانی قرآن کریم و ضمن کاملترین و آخرین دین و پیامبر الهی برای هدایت و سعادت آنها فرستاده شده است؛ لذا اساساً وجود قرآن برای هدایت امور بشر، ضروری است و در صورت عدم نزول آن، جای سؤال، باقی و خلاف حکمت خداوند حکیم بود.
قرآن و عدم امکان تألیف توسط مخلوقات
دلایل متعدّدی در عدم امکان تألیف یا گردآوری فردی یا گروهی قرآن کریم توسّط بشر و یا دیگر مخلوقات وجود دارد که با توجّه به گنجایش محدود این نوشتار، به دو مورد از آنها اشاره میکنیم.
اعجاز چند بُعدی
قرآن کریم در ابعاد گوناگونی دارای فوق العادهگی است که دلالت هر کدام، به تنهایی بر اعجاز آن کافی است. حال اگر کسی در فرد فرد این ابعاد، گمان و شبهه همآوردی داشته باشد(گرچه با وجود دشمنان فراوان تا به حال محقّق نشده است)، اینکه یک متن طولانی همچون قرآن که در موضوعات مختلف نیز ارائه طریق کرده است، همزمان در تمامی این ابعاد دارای اعجاز و شگفتی باشد، مجال را از هر شبههای در این جهت میستاند. عمق هر یک از ابعاد شگفتیآور قرآن کریم به اندازهای است که هیچ کسی تاکنون ادّعای درک و فهم کامل قرآن را نداشته است و هر روز، زوایای تازهای از معارف آن روشن میشود. لذا امیر المؤمنین(علیه السلام) میفرمایند: «ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَيْهِ الْكِتَابَ نُوراً لَا تُطْفَأُ مَصَابِيحُهُ وَ سِرَاجاً لَا يَخْبُو تَوَقُّدُهُ وَ بَحْراً لَا يُدْرَكُ قَعْرُهُ وَ مِنْهَاجاً لَا يُضِلُّ نَهْجُهُ وَ شُعَاعاً لَا يُظْلِمُ ضَوْءُهُ وَ فُرْقَاناً لَا يُخْمَدُ بُرْهَانُهُ وَ تِبْيَاناً لَا تُهْدَمُ أَرْكَانُهُ وَ شِفَاءً لَا تُخْشَى أَسْقَامُهُ وَ عِزّاً لَا تُهْزَمُ أَنْصَارُهُ وَ حَقّاً لَا تُخْذَلُ أَعْوَانُهُ؛[1] سپس؛ قرآن را بر او نازل فرمود، قرآن، نورى است كه خاموشى ندارد، چراغى است كه درخشندگى آن زوال نپذيرد، دريايى است كه ژرفاى آن درك نشود، راهى است كه رونده آن گمراه نگردد، شعلهاى است كه نور آن تاريك نشود، جدا كننده حق و باطلى است كه درخشش برهانش خاموش نشود، بنايى است كه ستونهاى آن خراب نشود، شفا دهندهاى است كه بيمارىهاى وحشت انگيز را بزدايد، قدرتى است كه ياورانش شكست ندارند، و حقّى است كه يارى كنندگانش مغلوب نشوند.»
یک نمونه از اعجاز علمی قرآن
یکی از وجوه اعجاز قرآن در مورد مباحث علمی است. به عنوان نمونه قرآن کریم میفرماید: «وَ أَلْقى فِي الْأَرْضِ رَواسِيَ أَنْ تَميدَ بِكُمْ وَ أَنْهاراً وَ سُبُلاً لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُون؛[نحل/15] و در زمين، كوههاى ثابت و محكمى افكند تا لرزش آن را نسبت به شما بگيرد و نهرها و راههايى ايجاد كرد، تا هدايت شويد.» كوهها از ريشه به هم پيوستهاند و همچون کمربندی كره زمين را در بر گرفتهاند، و اين سبب مىشود كه از لرزشهاى شديد زمين كه بر اثر فشار گازهاى درونى هر لحظه ممكن است رخ دهد تا حد زيادى جلوگيرى شود. از اين گذشته، وضع خاص كوهها مقاومت پوسته زمين را در مقابل جاذبه ماه(جزر و مدّ) زياد مىكند و اثر آن را به حد اقل مىرساند. از سوى سوم، از قدرت طوفانهاى شديد و حركت دائمى بادها بر پوسته زمين مىكاهد چرا كه اگر كوهها نبودند سطح هموار زمين دائما در معرض تندبادها قرار داشت و آرامشى متصوّر نبود و از آنجا كه كوهها يكى از مخازن اصلى آبها(چه به صورت برف و يخ و چه به صورت آبهاى درونى) هستند بلافاصله بعد از آن، نعمت وجود نهرها را بيان كرده، مىگويد: "و براى شما نهرهايى قرار داديم" (وَ أَنْهاراً). و از آنجا كه وجود كوهها ممكن است اين توهّم را به وجود آورد كه بخشهاى زمين را از يكديگر جدا مىكند، و راهها را مىبندد، چنين اضافه مىكند" و براى شما راهها قرار داد تا هدايت شويد"(وَ سُبُلًا لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ)[3]
عدم اختلاف
جدای از اینکه قرآن کریم دارای اعجاز در ابعاد گوناگون است، باید دانست که هیچ بشری تاکنون نتوانسته(به صورت فردی یا گروهی)، کتابی مملوّ از موضوعات مختلف تألیف کند که ضمن اتقان، از هر گونه تعارض و ناهمگونی در امان باشد؛ چراکه اگر بود تا کنون جای قرآن را گرفته بود. قرآن کریم نیز نسبت به این مهم یادآوری کرده و میفرماید: «أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فيهِ اخْتِلافاً كَثيراً؛[نساء/82] آيا درباره قرآن نمىانديشند؟! اگر از سوى غير خدا بود، اختلاف فراوانى در آن مىيافتند.» و این تعریف دیگری از همان ضعف انسان در بعد علمی و قدرت است. ناگفته پیداست که نمیخواهیم بر توان انسان در زمینههای مختلف چشم ببندیم؛ بلکه؛ سخن از نیاز به قرآن است که قبلاً نیز گذشت. عدم اختلاف در قرآن، یکی از ملزومات کتابی است که داعیه تکامل و رفع مشکلات جوامع بشری را دارد. لذا امام صادق(علیه السلام) در این مورد میفرمایند: «مَا مِنْ أَمْرٍ يَخْتَلِفُ فِيهِ اثْنَانِ إِلَّا وَ لَهُ أَصْلٌ فِي كِتَابِ اللَّهِ وَ لَكِنْ لَا تَبْلُغُهُ عُقُولُ الرِّجَال؛[2] هيچ موضوعى نيست كه دو نفر در آن اختلاف نظر پيدا كنند، مگر اين كه ريشه [پاسخ ]آن در كتاب خداوند عزّ و جلّ هست، اما خِردهاى مردم به آن نمى رسد.»
نتیجه اینکه؛ نیاز ادامهدار انسان به معارف قرآن کریم، نشاندهنده فراتر بودن آن از تألیف توسّط مخلوقات است. سؤال این است که چگونه ممکن است افرادی در 1400 سال پیش با کمک یکدیگر کتابی را تألیف کنند که تا امروز همتایی برای آن یافت نشود و ضمناً از هر گونه اختلاف و نقصی مبرّا باشد.
پینوشت
[1]. شريف الرضي، محمد بن حسين؛ نهج البلاغة( للصبحي صالح)، 406ق، ناشر: هجرت، قم، سال چاپ: 1414 ق، ص315.
[2]. برقى، احمد بن محمد بن خالد؛ المحاسن، تاريخ وفات مؤلف: 274 ق يا 280 ق، محقق / مصحح: محدث، جلال الدين؛ ناشر: دار الكتب الإسلامية، قم، سال چاپ: 1371 ق، ج1، ص268.
[3]. مكارم شيرازى، ناصر؛ تفسير نمونه، ناشر: دار الكتب الإسلامية، مكان چاپ: تهران، سال چاپ: 1374، ج11، ص182.