یکی از توجیهات بیپایه و اساس درباره قرآن کریم، زیر سؤال بردن واقعیّت اعجاز قرآن کریم است. طیّ این تلاش بیثمر، افرادی با تمسخر مقدّسات مسلّمی(همانند قرآن) که معاندان فراوانی به واسطه توهین به این مقدّسات عواقب هولناکی را تجربه کردهاند، آینده تاریکی را فراروی خود به انتظار نشستهاند. تمسخر این گروه کوتهفکر و نادان، با این عبارت گفته میشود؛ که معتقدان به قرآن، اکثراً افراد بیسواد و احمقی هستند که بدون فهم قرآن، از آن تبعیّت میکنند؛ در حالیکه آدمهای تحصیلکرده، که آن را مطالعه میکنند چیز کمتری از آن میفهمند؛ لذا الزامی در تبعیّت از آن نمیبینند. در پاسخ به این مطلب، به بررسی جنس مفاهیم قرآنی و نقد شبهه مذکور میپردازیم.
علم هدایتگر
در آیات متعدّدی نسبت به ضرورت تعقّل و تفکّر در آیات قرآن سفارش و تأکید شده است؛ مثل اینکه میفرماید: «وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُون؛[نحل/44] و ما اين ذكر[قرآن] را بر تو نازل كرديم، تا آنچه به سوى مردم نازل شده است براى آنها روشن سازى و شايد انديشه كنند!» دلیل اصرار کتاب خدا برای تفکّر، هدایت آفرین بودن تعقّل و تفکّر در مورد حقایق است؛ و اینکه از نگاه دین اسلام، تنها علمی حقیقی و با ارزش است؛ که باعث هدایت انسان شود. امام صادق(علیه السلام) در اینباره میفرمایند: «لَيسَ العِلمُ بالتَّعلُّمِ، إنّما هُو نُورٌ يَقَعُ في قَلبِ مَن يُريدُ اللّهُ تباركَ وتعالى أن يَهدِيَهُ؛[1] علم به آموختن نيست، بلكه در حقيقت نورى است كه در دل هر كس كه خداوند تبارك و تعالى خواهان هدايتش باشد، مىافتد.» پس صِرف تحصیل و اندوختن اطلاعات گوناگون، موجب دست یافتن به علم حقیقی نمیشود؛ بلکه تنها علمی ارزش دارد که منجر به هدایت انسان و پذیرفتن و قدم نهادن در راه حق و سعادت شود. چه بسا افرادی که از کمترین اطّلاعات خود، به وجود خدا و لزوم اطاعت از او به عنوان تنها راه سعادت پی میبرند؛ و چه بسا افراد تحصیلکردهای که علمشان باعث تکبّر و کفر به خالق و آیات او میشود. چنانکه قارون، ثروت خود را صرفاً محصول تلاش خود دانسته و از یاد خدا غافل میشود و میگوید: «إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلىَ عِلْمٍ عِندِى أَ وَ لَمْ يَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَهْلَكَ مِن قَبْلِهِ مِنَ الْقُرُونِ مَنْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُ قُوَّةً وَ أَكْثرَُ جَمْعًا؛[قصص/78] (قارون) گفت: «اين ثروت را به وسيله دانشى كه نزد من است به دست آوردهام!» آيا او نمىدانست كه خداوند اقوامى را پيش از او هلاك كرد كه نيرومندتر و ثروتمندتر از او بودند؟!» پس صِرف داشتن علم، منجر به ایمان و اطاعت از فرامین الهی نمیشود.
عمق معارف قرآن
درباره این سؤال که چرا افراد تحصیلکرده هر چه قرآن را مطالعه میکنند نمیفهمند؟باید گفت: این مطلب درست نیست و هر کسی هر چه بیشتر در قرآن و معارف و مفاهیم آن غور و تأمّل کند، نکات و مطالب آموزنده تازهای کشف میکند؛ لذا اگر در مواردی افراد تحصیلکرده مطالب زیادی متوجّه نمیشوند ناشی از دلایل زیر است:
لزوم تأمّل و ارتباط مستمرّ
از اصلیترین دلایل ایجاد فهم قرآنی که منجر به پیروی بیچون و چرای از آن کتاب حیاتبخش میشود، تأمّل و اُنس هر چه بیشتر با آیات قرآن است. تحصیلات علمی، اگرچه ممکن است در خلال ارتباط با قرآن موجب فهم بیشتر شود؛ امّا این به شرطی است که قبل از آن، خود را متعهّد به تفکّر پیرامون مفاهیم آیات و رجوع و تأمّل متناوب کنیم! تنها در این صورت است که اُنسِ ایجاد شده ناشی از نورانیّت مفاهیم و الفاظ، انسان را نسبت به پیروی، متقاعد و ملزم میکند.
عدم ارتباط رشته تحصیلی
برای فهم قرآن کریم باید با اصول و ظرافتهای علوم گوناگونی که برای فهم آن لازم است آشنا شد. مثل علم لغت، صرف، نحو، بلاغت، حدیث، رجال، تاریخ و بعضی علوم دیگر! اگر کسانی در علومی دیگر تحصیل کردهاند ولی آشنایی با علوم مذکور ندارند، مسلّماً نباید انتظار خاصّی از اثر تحصیلات خود بر فهم عمیق از آیات قرآن داشته باشند؛ بلکه چنانکه گفته شد، فهم و اُنس با مفاهیم قرآنی نیازمند تلاش علمی مجزّایی است.
شرط طهارت روح
با وجود اینکه ظاهر و معانی رویین آیات الهی، قابل فهم و دسترسی است؛ امّا قرآن کریم دارای معانی عمیقتری نیز است که تنها در اختیار پیامبر و اهل بیت اوست. امام صادق(علیه السلام) در بیانی لطیف و زیبا میفرمایند: «كِتَابُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ [عَلَى] أَرْبَعَةِ أَشْيَاءَ: عَلَى الْعِبَارَةِ، وَ الْإِشَارَةِ وَ اللَّطَائِفِ وَ الْحَقَائِقِ فَالْعِبَارَةُ لِلْعَوَامِّ، وَ الْإِشَارَةُ لِلْخَوَاصِّ، وَ اللَّطَائِفُ لِلْأَوْلِيَاءِ، وَ الْحَقَائِقُ لِلْأَنْبِيَاء؛[2] كتاب خدا بر چهار چيز است: عبارات و رمزها(اشارهها) و لطايف و حقايق. عبارات آن براي توده مردم است؛ اشاره و رموزات، از آنِ خواص و بندگانِ ويژه است؛ لطايف آن براي اولياست و حقايق آن نيز براي پيامبران و انبياء است.» جدای از درجات ویژهای که برای معصومین و انبیاء الهی قرار داده شده، از این روایت و روایات مانند آن فهمیده میشود که مراتب فهم از قرآن کریم متفاوت است. رمز این تفاوتها را میتوان از آیات سوره مبارکه واقعه فهمید که: «إِنَّهُ لَقُرْءَانٌ كَرِيمٌ فىِ كِتَابٍ مَّكْنُونٍ * لَّا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُون؛[واقعه/77-79] كه آن، قرآن كريمى است، كه در كتاب محفوظى جاى دارد، و جز پاكان نمىتوانند به آن دست زنند[دست يابند].» كلام در سياق بزرگداشت امر قرآن است، مىخواهد قرآن را تجليل كند، و از همين جا مىفهميم كه منظور از مَس قرآن، دست كشيدن به خطوط آن نيست، بلكه علم به معارف آن است.[3]
نتیجه اینکه؛ بین فهم و پیروی قرآن کریم از یک طرف و تحصیلات علمی از طرف دیگر، در حالت عادّی ملازمهای نیست. مگر اینکه همراه با اُنس، تأمّل و طهارت روحی باشد، زیرا تنها در این صورت است که میتوان از قرآن بهرههای بیشتری بُرد.
پینوشت
[1]. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى؛ بحار الأنوار( ط- بيروت)، 1110ق، ناشر: دار إحياء التراث العربي، بیروت، سال چاپ: 1403 ق، ج1، ص225.
[2]. مصباح الشريعة، ترجمه مصطفوى، مترجم: علامه مصطفوى، حسن؛ ناشر: انجمن اسلامى حكمت و فلسفه ايران، تهران، ص459.
[3]. موسوى همدانى سيد محمد باقر؛ ترجمه تفسير الميزان، قرن14، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى جامعه ى مدرسين حوزه علميه قم، سال چاپ: 1374، ج19، ص238.
منبع مطلب
مکتب قرآن...